پ ن پ (سری اول )
شب خونه ی پسرخالم بودم داشتیم فیلم میدیدیم
خالم میاد تو اتاق منو میبینه
میگه : تویی؟
پ ن پ دزدم اومدم یه فیلم ببینم برم
.
.
تو مراسم خواستگاری بودم که دختر خانم با سینی چایی اومد داخل !
شروع کرد به چایی دادن رسید به من سینی رو گرفت جلوم و گفت بفرمایین
گفتم ممنون اهلش نیستم
گفت منظرتون چاییه؟
پ ن پ ازدواجو میگم
.
دل دردهای شدید دارم دکتر نوشته سونوگرافی رفتم یارو میگه به خاطر دل دردهات سونوگرافی اومدی
پ ن پ اومدم ببینم بچه ام اگه دختره بندازمش آخه شوهرم دختر دوست نداره
.
بقیه پ ن پ در ادامه مطلب